کد مطلب:149266 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

عوامل مؤثر در نهضت حسینی
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین باری الخلائق اجمعین و الصلاة و السلام علی عبدالله و رسوله و حبیبه و صفیه، سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاسم محمد و اله الطیبین الطاهرین المعصومین، اعو بالله من الشیطان الرجیم:

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوریة و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعكم الذی بایعتم به و ذلك هو الفوز العظیم. التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤمنین. [1] .


بحث ما درباره ی «عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی» است. اولا بحث درباره ی این است كه آیا این عنصر در نهضت حسینی دخالت داشته است یا نه، و به عبارت دیگر آیا یكی از چیزهایی كه امام حسین (ع) را وادار به حركت و نهضت كرد، امر به معروف و نهی از منكر بود یا نه؟ و ثانیا درجه ی دخالت این عنصر در این نهضت چه اندازه است؟

همه می دانیم كه فلسفه ی عزاداری و تذكر امام حسین علیه السلام كه به توصیه ی ائمه ی اطهار سال به سال باید تجدید شود، آموزندگی آن است؛ به خاطر آن است كه [این نهضت] یك درس تاریخی بسیار بزرگ است. برای اینكه انسان یك درس را مورد استفاده ی خودش قرار بدهد، اول باید آن درس را بفهمد و حل كند.

امشب من درباره ی مجموعه ی عناصری كه در نهضت حسینی مؤثر بوده اند به طور اجمال بحث می كنم. سپس درباره ی امر به معروف و نهی از منكر كه عنصر اصلی این نهضت است، بحث بیشتر و مبسوطتر و مشروحتری می كنم.

در نهضت حسینی عوامل متعددی دخالت داشته است و همین امر سبب شده است كه این حادثه با اینكه از نظر تاریخی و وقایع سطحی طول و تفصیل زیادی ندارد، از نظر تفسیری و از نظر پی بردن به ماهیت این واقعه ی بزرگ تاریخی، بسیار پیچیده باشد. یكی از علل اینكه تفسیرهای مختلفی درباره ی این حادثه شده و احیانا سوء استفاده هایی از این حادثه عظیم و بزرگ شده است، پیچیدگی این داستان است از نظر عناصری كه در به وجود آمدن این حادثه مؤثر بوده اند. ما در این حادثه به مسائل زیادی برمی خوریم؛ در یك جا سخن از بیعت خواستن از امام حسین و امتناع امام از بیعت كردن است، در جای دیگر دعوت مردم كوفه از امام و پذیرفتن امام این دعوت راست، در جای دیگر امام به طوری كلی بدون توجه به مسأله ی بیعت خواستن و امتناع از بیعت و بدون اینكه اساسا توجهی به این مسأله بكند كه مردم كوفه از او بیعت خواسته اند، او را دعوت كرده اند یا نكرده اند، از اوضاع زمان و وضع حكومت وقت انتقاد می كند، شیوع فساد را متذكر می شود، تغییر ماهیت اسلام را یادآوری می كند، حلال شدن حرامها و حرام شدن حلالها را بیان می نماید، و آن وقت می گوید: وظیفه ی یك مردم مسلمان این است كه در مقابل چنین حوادثی ساكت نباشد. در این مقام می بینیم امام نه سخن از بیعت می آورد و نه سخن از دعوت، نه سخن از بیعتی كه یزید از او می خواهد و نه سخن از دعوتی كه مردم كوفه از او كرده اند.


قضیه از چه قرار است؟ آیا مسأله مسأله ی بیعت بود؟ آیا مسأله مسأله ی دعوت بود؟ آیا مسأله مسأله ی اعتراض و انتقاد و یا شیوع منكرات بود؟ كدامیك از این قضایا بود؟ این مسأله را ما بر چه اساسی توجیه كنیم؟ بعلاوه چه تفاوت واضح و بینی میان عصر امام یعنی دوره ی یزید با دوره های قبل بوده؟ بالخصوص با دوره ی معاویه كه امام حسن علیه السلام با معاویه صلح كرد ولی امام حسین علیه السلام به هیچ وجه سر صلح با یزید نداشت و چنین صلحی را جایز نمی شمرد.

حقیقت مطلب این است كه همه ی این عوامل، مؤثر و دخیل بوده است؛ یعنی همه ی این عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه ی این عوامل عكس العمل نشان داده است. پاره ای از عكس العمل ها و عملهای امام بر اساس امتناع از بیعت است، پاره ای از تصمیمات امام بر اساس دعوت مردم كوفه است و پاره ای بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهایی كه در آن زمان به هر حال وجود داشته است. همه ی این عناصر، در حادثه ی كربلا - كه مجموعه ای است از عكس العملها و تصمیماتی كه از طرف وجود مقدس ابا عبدالله علیه السلام اتخاذ شده - دخالت داشته است.


[1] توبه / 111 و 112.